برای برادر عزیزم استاد جباری: چقدر این مرد نازنین و نجیب است! اینکه برادری را که سالها زبان گویای او بودی، جلوی چشمانت شاهد تکهتکه شدنش باشی؛ اما مثل مرد با نجابت و وقار تمام از درد و رنجم مردمان حاشیه نشین ریل راهآهن بگویی هزاران آفرین دارد. جباری را میگویم؛ این مرد نازنین و […]
برای برادر عزیزم استاد جباری: چقدر این مرد نازنین و نجیب است!
اینکه برادری را که سالها زبان گویای او بودی، جلوی چشمانت شاهد تکهتکه شدنش باشی؛ اما مثل مرد با نجابت و وقار تمام از درد و رنجم مردمان حاشیه نشین ریل راهآهن بگویی هزاران آفرین دارد.
جباری را میگویم؛ این مرد نازنین و دوستداشتنی. هفته قبل وقتی برادر ناشنوایش زیر چرخ های قطار رفت و جماعتی از هممحلهایهایش را داغدار کرد، خیلی آرام مانع از فوران آتش خشم و اعتراض آنها شد. ابتدا آنها را به آرامش خواند و بعد سراغ جنازه برادرش رفت.
دیشب رفته بودیم برای عرض تسلیت. میهمانان که کم کم رفتند کمکم با آن بیان لطیف و مهربانانه ما را پای کلاس درس محرومیت مردمان آبادها نشاند: شهروندان پهرآبادی، میکائیلآبادی، انزاب و عشرتآباد. بیشتر از درد و رنج و محرومیت این مردمان گفت. سایه استاد جباری همانند یک پدر و برادر مهربان بر سر همه اهالی پهرآباد گسترده است. اون توانش را دارد که برود و در یک منطقه خوشنشین شهر زندگی کند اما نمیرود. میگوید: «میخواهم نوکری پهرآبادیها را بکنم»
جلسه عرض تسلیت بیشتر از یک ساعت طول کشید. علیزاده صبورانه و مهربانانه پای درد دل استاد جباری عزیز و برادر و همسایههایش نشست. علیزاده سال گذشته قبل از این حادثه دردناک با آقای جباری اتفاقا درباره ایمنی حریم راه آهن صحبت کرده بود. علیزاده این پیشنهادات جباری را همان زمان به صورت یک طرح درآورد و برای بررسی کارشناسی تقدیم کمیسیون مربوطه کرده بود اما این حاثه همه مردم مراغه را متأثر کرد.
همان روز حادثه هم نماینده مردم مراغه از مدیرکل راهآهن استان خواست به محل حادثه بیاید.
آنقدر این حاثه دردناک است که فعلا جایی برای این حرفها باقی نمیگذارد. صدای گریه و شیون خانواده جباری همچنان از اندرونی خانه میآمد و دلها را کباب میکرد. صرفا برای عرض ارادت و تسلیت بود به خانواده مرحوم محرمعلی جباری. خدا رحمتش کند. در مقابل این مردم نجیب و نازنین پهرآباد باید تعظیم کرد و ایستاد.
نظرات